مشتقات
اسم از جهتی به جامد و مشتق تقسیم می شود
1- مشتق : کلمه ایست که از کلمه ی دیگری گرفته شده باشد . مانند : ناصِرٌ ( از نَصَرَ ) و سَمِیعٌ ( از سَمِعَ )
2- جامد : کلمه ایست که از کلمه ی دیگری گرفته نشده باشد . مانند: قلم ، شمس ، بحر ، جبل ، سحاب
انواع مشتقات عبارتند از : 1- اسم فاعل 2- اسم مفعول 3- صفه مشبهه 4- اسم تفضیل 5- صیغه ی مبالغه
6- اسم زمان 7- اسم مکان 8- اسم ابزار
اسم فاعل : اسمی است که بر کننده ی کاری دلالت می کند .
روش ساخت :
1- از ثلاثی مجرد : اسم فاعل از ثلاثی مجرد بر وزن فاعل ساخته می شود . مانند : نَصَرَ می شود : ناصِرٌ
2- از ثلاثی مزید : اسم فاعل از ثلاثی مزید از مضارع فعل مورد نظر بدین ترتیب ساخته می شود.
الف : حرف مضارعه را از اول فعل مضارع برمی داریم و به جای آن مـُـ ( میم مضموم ) می گذاریم .
ب : حرف ماقبل آخر را مکسور ( ـــِ ) می نماییم مانند : یَنتَصِرُ می شود : مُنتَصِرٌ
ترجمه :
اسم فاعل معمولا معادل صفت فاعلی یا اسم فاعل در زبان فارسی است صفت فاعلی در زبان فارسی دارای پسوند هایی از قبیل ( نده ، ا ) می باشد .
مانند : بیم دهنده ، دانا مُنذِرٌ ( بیم دهنده ) عالِمٌ ( دانا ) مُنتَصِرٌ ( یاری کننده )
اسم مفـعول : اسمی است که بر کسی یا چیزی که فعل بر او واقع شده دلالت می کند .
روش ساخت :
1- از ثلاثی مجرد : اسم مفعول از ثلاثی مجرد بر وزن مَفعُول ساخته می شود . مانند : نَصَرَ می شود : مَنصُورٌ
2- از ثلاثی مزید : اسم مفعول از ثلاثی مزید از مضارع فعل مورد نظر بدین ترتیب ساخته می شود.
الف : حرف مضارعه را از اول فعل مضارع برمی داریم و به جای آن مـُـ ( میم مضموم ) می گذاریم .
ب : حرف ماقبل آخر را مفتوح ( ــَـ ) می نماییم مانند : یَنتَصِرُ می شود : مُنتَصَرٌ
ترجمه :
اسم مفعول معمولا معادل صفت مفعولی یا اسم مفـعول در زبان فارسی است در ترجمه ی اسم مفعول در زبان فارسی گاهی از پسوند ( شدن ) یا پیشوند ( مورد ) استفاده می کنیم .
مانند : بیم داده شده ، مورد اعتماد مُنذَرٌ ( بیم داده شده ) مُنتَصَرٌ ( یاری شده ) مُحتَرَم ٌ ( مورد احترام )مُعْتَمَدٌ ( مورد اعتماد)
9
صفت مشبهه : اسمی است که بر دارنده ی حالت و صفت ثابت و دائمی ، دلالت می کند .
مانند : شَریفٌ ، فَرِحٌ
روش ساخت :
صفت مشبهه در ثلاثی مجرد وزن خاصی ندارد و اصولا هر کلمه ای که معنی صفتی ثابت و نفسانی دهد . صفت مشبهه است . و بیشتر بر وزن های زیر می آید.
1- فَعِیلٌ : کَرِیمٌ ( بزگوار ) حَزِینٌ ( غمگین ) عَلِیمٌ ( دانا ) قَدِیرٌ ( توانا ) سَمِیعٌ ( شنوا ) بَصیرٌ ( بینا )
2- فَعَلٌ : حَسَنٌ ( نیکو ) یَبَسٌ ( خشک ) بَطَلٌ ( قهرمان )
3- فَعِلٌ : فَرِحٌ (شادمان ) حَذِرٌ ( بیمناک )
4- فَعْلٌ : صَعْبٌ ( دشوار ) سَهْلٌ ( آسان ) شَیْخٌ ( پیرمرد )
5- فَـعلان که مؤنث آن فَعلَی می شود .مانند : عَطشان ( مرد تشنه ) عَطشَی ( زن تشنه )
6- اَفعَل که مؤنث آن فَعلَاء می شود . و این وزن بر رنگ و عیب دلالت می کند مانند اَحمَرُ - حَمرا ء (قرمز ) اَبکَمُ –بَکماء ( لال )
7- فُعْلٌ : حُلْو ( شیرین ) ، حُرّ ( آزاد )
8- فِعْلٌ : صِفْر ( خالی ) ، خِمْل ( خالص )
تذکر : صفات مطلق یا ساده ی زبان فارسی اغلب در زبان عربی صفت مشبهه هستند.
اسم تفضیل : اسمی است که بر فزونی صفتی بر غیر دلالت می کند . مانند : اَعلَمُ ( داناتر )
عَلِیٌّ اَعلَمُ مِن سَعیدٍ . علی از سعید دانا تر است . در این مثال به زیادی و فزونی صفت علم در علی بر سعید اشاره دارد .
روش ساخت :
اسم تفضیل از ثلاثی مجرد بر وزن اَفعَل برای مذکر و بر وزن فُعْلَی برای مؤنث می آید .
ترجمه :
اسم تفضیل اگر بعدش (مِن) باشد معنای صفت تفضیلی فارسی را می دهد .
مانند . عَلِیٌّ اَکبَرُ مِنْ سَعِیدٍ . ( علی بزرگتر از سعید است ).
و اگر بدون (مِن) بکار رود معنای صفت عالی فارسی را خواهد داد
مانند : اَعظَمُ العِبادَةِ اَجراً اَخفاها ( عظیم ترین عبادتها از نظر اجر و پاداش مخفی ترین آنهاست . )
اَشجَعُ النّاسِ ( شجاع ترین مردم )
10
صیغه ی مبالغه
صیغه ی مبالغه : اسمی است که بر بسیار انجام دهنده ی کاری یا بسیار دارنده ی صفتی دلالت می کند .
روش ساخت :
صیغه مبالغه نیر مانند صفت مشبهه قاعده و وزن خاصی ندارد و بیشتر بر اوزان زیر می آید .
1- فَعّالَة : مانند : عَلّامِة ( بسیار دانا ) فَهّامِة ( بسیار با فهم )
2- فَعّال : مانند : صَبّار ( بسیار شکیبا ) وَهّاب ( بسیار بخشنده )
3- فَعُول : مانند : صَبُور ( پر صبر )
4- فِعِّیل : مانند : صِدِّیق ( بسیار با صداقت )
تذکر : مذکر و مؤنث در صیغه ی مبالغه غالبا یکی است و چنانچه تائی ( ة ) در آخر آن در آید علامت مؤنث بودن
نیست بلکه دلالت بر (کثرت مبالغه ) دارد . مانند : عَلّامِة ( بسیار دانا ) فَهّامِة ( بسیار با فهم )
اسم زمان و مکان
اسم زمان ومکان : اسمی است که بر مکان و زمان وقوع فعل دلالت می کند .
مانند : مَسجِد (محل سجده) مَنزِل ( محل فرود آمدن ) مَشرِق ( محل و زمان تابش )
روش ساخت :
اسم زمان و مکان از ثلاثی مجرد دو وزن دارد. 1- مَفعَل 2- مَفعِل
1- مَفعِل : و آن در صورتی است که مضارعش مکسور العین ( یَفعِلُ ) باشد .
مانند : یَجلِسُ می شود: مَجلِس یَنزِلُ می شود : مَنزِل
2- مَفعَل : و آن در صورتی است که مضارعش مفتوح العین یا مضموم العین( یَفعَلُ - یَفعُلُ ) باشد .
( یَطبَخُ می شود مَطبَخ ) ( یَشرَبُ می شود مَشرَب)
تذکر : برخی از افعال اسم زمان و مکان آنها استثناءاً به جای مَفْعَل بر وزن مَفْعِل می آید .
مانند : یَسجُدُ می شود: مَسجِد یَقرُبُ می شود: مَغرِب
11
اسم آلت یا ( ابزار )
اسم ابزار : اسمی است که بر آلات و ابزار فعل دلالت دارد .مانند : مِفتاح ( کلید ) مِقراض ( قیچی )
روش ساخت :
اسم ابزار ار ثلاثی بر سه وزن آمده است :
1- مِفعَل : مانند : مِبرَد ( سوهان ) مِعبَر ( پل ) مِخلَب ( چنگال )
2- مِفعَلَة : مِکنَسَة ( جاروب ) مِطرَقَة ( چکش ) مِروَحَة ( بادبزن )
3- مِفعال : مِصباح ( چراغ ) مِفتاح ( کلید ) مِسمار ( میخ )
( اسم آلت که بر آلت دال است مِفعَل و مِفعَلَه و مِفعال است . )